نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - بدرقه باران
«زهرا دو سال و نیم شده و بیش‌از پیش حضور پدرش را در خانه ترک می‌کرد و به‌هیچ‌وجه دوست نداشت از او دور شود. آن روز زهرا زودتر از روز‌های قبل بیدار شده بود و محمد را می‌پایید که مبادا بیرون برود ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدعلی برجی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۴۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۱

«گاهی از دست‌شان ناراحت شده و می‌گفتم چرا حواستان را جمع نمی‌کنید در چنین مواقعی محمدعلی با شوخی و خنده به دادشان می‌رسید و می‌گفت عیب ندارد درعوض هر وقت عروس شدن از جهیزیه‌شان کم می‌کنیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی برجی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۳۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۴

در قسمتی از کتاب « بدرقه باران » که زندگی‌نامه داستانی شهید «محمدعلی برجی» است، می‌خوانید: «بالاخره روز عروسی فرا رسید. در مجلس زنانه در حال برو بیا و بازی با بچه‌ها بودم که شنیدم، چند تا از خانم‌ها می‌گویند: چه مراسم بی‌سروصدایی. ما تا کی باید همینطور خشک و خالی بنشینیم و همدیگر را تماشا کنیم؟ حوصله‌مان سر رفت ...»
کد خبر: ۵۲۶۲۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب؛
نوید شاهد - به مناسبت چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، کتاب‌های " بدرقه باران " و "عاقبت بخیر" رونمایی شد.
کد خبر: ۴۹۸۶۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۶

نوید شاهد - کتاب " بدرقه باران "، زندگی‌نامه داستانی شهید "محمدعلی برجی" چاپ و روانه بازار شد.
کد خبر: ۴۸۹۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۲